حالا وسط همه اینا دوست صمیمیم دیروز میگه که شک داره حامله باشه. امروز رفته بی بی چک گرفته و بله فعلا مثبت نشون داده تا بعد که آزمایش بتا بده و مطمئن شیم
قیافه ی پنچر و پوکرش دیدن داشت. با اینکه چند وقتی بود بچه میخواست و تا همین ماه پیش میزد توو سر خودش که نکنه مشکل داریم که حامله نشدم، حالا پشیمونه. میگه حس بدی دارم انگار دیگه کلا از مجردی دراومدم و محدود شدم
واقعا خدا نمیدونه به کدوم ساز بنده هاش برقصه
کلی باهاش حرف زدم اسم پسر انتخاب کردیم قرار شد نامزد خودم بشه آخرشم با مسخره بازی و شوخی حال و هواش عوض شد
همه دوستام یا بچه دارن یا خودشون باردارن یا خانوماشون یا در فکر بچه آوردن منم این وسط توو مهمونیا بچه هاشونو از اینور اونور جمع میکنم و به دندون میکشم  : ))))))



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها